ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مدیران شایستهء مردم و
مردم شایستهء مدیران
آیا هیچ فکر کرده اید که چه کسانی شایسته مدیریت بر مردم و جامعه هستند و چه مردمی شایسته مدیران لایق ؟
الحق این موضوع نیازمند نگاهی عمیق و ژرف است ،که البته در این مختصر نمی گنجد . موضوعی که تعاریف مختلفی را نیر در بر می گیرد و هر کس ممکن است از ظن خود به قیاس موءلفه های مثبت و منفی آن بپردازد.
البته، اینکه چه کسانی لایق مدیریت بر جامعه هستند طبیعی است که اینگونه افراد از برآورد نسبی انتظارات و مطالبات و نیازمندیهای عصر و مکان خود ظهور می یابند و برای یک پست اجرایی معین می شوند و بر اساس سطح انتظارات و مطالبات جامعه هر کس مفیدتر به پیشبرد امور تشخیص داده شود شانس تکیه زدن بر کرسی اجرا و مدیریت امور جامعه ، اداره ، شهر ، یا سازمان را بیشتر از دیگران می یابد ، که البته این تکیه زدن ها در تعاریف گوناگون افراد که متضاد یکدیگر نیر می توانند بیاندیشند گاهی به حق و گاهی به ناحق است ، گاهی مفید واقع می شود و گاهی مفیدتر و گاهی مضر و گاهی مضر تر ، و این بستگی به نوع انتخاب و یا انتصاب و نیز بستگی به شایستگی و لیاقت مردمی دارد که از آن مدیر و مسئول چگونه خدمت می گیرند .
خدمت یک مدیر نیر در سنگر مسئولیت هم ، تحت تأثیر عوامل مختلف است ، کسانی که به ناحق کرسی های خدمت را اشغال می کنند و ار دست آنان کاری بر نمی آید تحت تأثیر عواملی از نوع حاکمیت خانوادگی و قبیله ای شانس نشستن بر صندلی خدمت را بیش از دیگران می یابند .
خدمت مدیران لایق نیز بستگی به شایستگی مردم یا خدمت گیرندگان دارد که آیا می توانند یک مدیر شایسته را حفظ کنند یا نه ؟ اگر مردم جامعه ، شهروندان یک شهر و یا کارکنان یک سازمان ، لایق و شایسته خدمت مدیرانی توانمند بودند چنین افرادی موءثر تر واقع می شوند و در سنگر خدمت رسانی دوام و قوام می یابند ، اما اگر جامعه و یا مردمی شایستهء مدیران لایق نبودند بازی انتصاب و انتخاب مدیران هر از چند گاهی تکرار می شود و خوبی و بدی مدیران در وابستگی آنها ، نه در شایستگی آنها تعریف می شود که در این صورت انتصاب ها و انتخاب ها دست مایه قدرت طلبان محدودنگر قرار می گیرد و وقت خدمت به جامعه در عزل و نصب های مدیران سپری می گردد و افراد لایق از آن جامعه و محیط دوری می گزینند و به عرصه خدمت ، تغییرات و اصلاحات ، یا پا نمی گذارند و یا اگر چند سالی خدمت کردند و از خدمت رهایی یافتند دیگر به سنگر خدمت باز نمی گردند ، و در نتیجه روند امور جامعه همچنان پس رفت و پیشرفت پیدا می کند و طی کردن مسیر های خدمات رسانی و سازندگی هر از چند گاهی از نو آغاز می شود و در چنین دوری است که جامعه نیز در تربیت مدیران شایسته و فعال کردن آنها دلبستگی نشان نمی دهد و ناتوان می گردد و به قول معروف شایسته ها و نخبه ها از میان آنها می روند و وطن و مردم را به حال خود رها می سازند .
افراد جامعه نیز برای بهبود شرایط زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود باید که در شناخت و انتخاب مدیران دقت داشته و مطالعه کنند و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و خود را شایسته مدیران لایق و کاردان بنمایند که اگر چنین بشود دور باطل در میزان کار آمدی مدیران تکرار نخواهد شد و کارها و اهداف و سازندگی ها و پیشرفت ها به سرانجام خواهد رسید و در این صورت آسایش روانی ، بهداشتی ، اقتصادی ، اجتماعی و امنیتی برای مردم و فرد فرد جامعه فراهم خواهد گردید ، و حق مردم بر مدیران و حق مدیران بر مردم بازشناسی خواهد شد .