ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مبارزه با فکر
« فکر» امری است ذاتی در درون انسانها ، که می تواند هر فرد را به سمت خیر و صلاح خویش راهنمایی کند همه انسانها هم از فکر برخوردار هستند. قدرت های سلطه ، انحصارگر، جناح یا گروههای قدرت ، اگر هر چقدر هم ، توانایی برای حکومت داشته باشند اما متضاد افکار مردم و جامعه رفتار نمایند. نخواهند توانست فکر آنها را در اختیار بگیرند. فکر از ابزاری است که مختص باسواد ویا بی سواد نیست و قدرت های سلطه یا مدافعان قدرت، هیچگاه نمی توانند بر این ابزار« فکر» تسلط یابند.
به طور مثال کشورهای استعمارگر اروپایی و آمریکایی که سالها کشورهای جهان سوم درآسیا ، آفریقا وآمریکای لاتین را تحت مستعمره خود داشته اند وبا نبوغ خود واستفاده از ابزارهای تخصصی، علمی و سیاسی بر این جوامع مستولی بودند هیچگاه نتوانستند بر فکر این مردم که بسیاری از آنها بی سواد و نا آگاه بوده اند تسلط یابند.
غرب با داشتن عالی ترین قدرت های تکنیکی، علمی، فلسفی وحتی با خریدن نابغه های دنیا و با اینکه در قله های رفیع فلسفی علمی وتکنیکی ایستاده بود است و تلاش های فراوان برای تسلط بر کشور های جهان سوم داشته است نتوانسته فکر آن جوامع را تحت سیطره خود در آورد و بر فکر ها و قلب های مردم حکومت کند و این فکربوده است که همیشه و مدام در برابر سلطه های زور ایستادگی کرده و پیروز شده است .
در جامعه ایران نیز، تاریخ نشان می دهد که همیشه قدرت های سلطه منفور افکار اجتماعی و مردمی بوده اند . و دیر یا زود به خاطر این که بر فکرمردم نتوانستند چیره شوند و آن را تحت سیطره خود در آورند شکست خورده اند . و اگر هم حکومت کرده اند حکومت آنان بر جامعه بااجبار همراه بوده است.
در ایران گروههای انحصارطلب و پرمدعی فراوان هستند. تحصیل کرده های بیشعور زیاد هستند . مدعیان آقایی و سروری بر مردم فراوانند تکلیف کنندگان بر عوام زیاد هستند. جاهلان تحصیل کرده اما نادان زیادند، خود بزرگ بین ها و کسانی که تصور می کنند تمام علوم و اختیارات دنیا و جامعه در ید آنها است و معتقدند باید همه چیز بر وفق اختیار آنها باشد زیادند تازه به دوران رسیده های پر مدعا فراوانند سبک مغزان بی خرد فراوانند، نوچه تحصیل کرده هایی که با خواندن چند کتاب علمی و فقهی تصور میکنند علامه دهر شده اند زیادند ، و این افراد باید بدانند که مسئله علم با فکر متفاوت است. درست است که علم پرورش دهنده فکر است، اما فکر به تنهایی علم ساز است ، علم عامل تشخیص است اما فکر مقدم بر علم عامل تشخیص است .
سخن اساسی در این باره این است که تحصیل کرده ها نباید با تحصیل علوم ، خود را از نظر فکری و علمی اشباع یافته بدانند، این یک نوع سیری بسیار کاذب و فریب بسیار بزرگ برای برخی تحصیل کرده ها است، خاص روشنفکران زمانه گذشته و بویژه
ادامه سخن را در کتاب بخوانید صفحه 89
سلام ممنون از نوشته هات پیش من بیا
سلام اقای ناظمی گرامی،
گویا سوتفاهمی شد درباره نظر ما، میبخشید اگر جواب نظرات شما را ندادیم...ما هم با تمام نظرات شما در جواب به ما درباره راه یافتگان مجلس موافقیم با یک استثنا که آنها را قانونی نمیدانیم البته این اختلاف سلیقه است وگرنه قصد جسارت نداشتیم خدای نکرده و اگر گوشه ای از دل شما از نقد به نسبت تند ما رنجیده است با بزرگواری خودتان ببخشائید؛ این را گفتیم چون حس کردیم ممکن است جملات آخر این مقاله شما، نظری به ما داشته باشد!:)
موفق باشید و عید غدیر بر شما مْبارک باد
سلام
به نظر بنده شما در این بخش از مطالب دست گذاشته اید روی یکی از بزرگترین عامل عقب ماندگی ما پس از رونسانس. بله . عامل اصلی پویایی جامعه نوسازی و نواندیشی و تولید خلاقیت های تازه است حال کوهی از دانسته ها را هم بدانیم اما در مقام اجرا ظهوری نداشته باشد فقط یک فرکوئنسی کشنده می شود.( وضعیت سیاسی فرهنگی اقتصادی فعلی ما).