ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابراهیم ناظمی خبرنگار:
شماره ۴۴۴ /۲۰ اسفند۱۴۰۲
فیلم برداری غیرعقلانی یک طلبه در قم از یک زن فرضا بد حجاب مرا وا داشت تا نکته ای را در باره لباس روحانیت بنویسم که خود را به این واسطه آقا و راهنمای مردم و ضامن ناموس دیگران میدانند!!
می گویم حجاب که اسلام نیست، اسلام هم که فقط به حجاب نیست، پس پافشاری برنوع پوشش زنان که همواره درجهان بشریت تغییر کرده برای چیست ؟اصرار برنوع خاصی از پوشش که بویژه منطبق برنظریک قشرباشد نمی تواند امری معقول و قانونی تلقی گردد، پس چه لزومی بر اصرار و دخالت در زندگی دیگران و انتخاب پوشش بانوان است.
پوشش اجتماعی تمایلی ذاتی و عقلانی است، حیا درهمه انسانها وجود دارد مگراینکه حیا به تَبَع برخی نارضایتیها ازمرزعقلانی و عرف اجتماعی خارج و به لج بازی برسد.
اگرنوع پوشش زنان جامعه، اسبابی برای کسب درآمد، یا مسئلهای برای تحکم و فخر فروشی، وبهانه ای برای تحقیرمردم و مسئله ای برای دینی خواندن یک حکومت از سوی روحانیت باشد،از اساس باطل ودارای اشکال است.
اگرنگاهی به نوع لباسی که امروزه به عنوان لباس روحانیت شناخته شده وگفته می شود در دوران صفویه (۹۰۷ تا۱۱۳۵ ق) جایگاه یافته بیندازیم شهرتی خاص نمی آورد که هر امری از ناحیه آنها صادر شود واجب الاطاعه برای دیگران باشد.
لباس روحانیت درگذر زمان بر دوش یک عده طلبه علوم دینی قرار گرفته وبه یک نماد عقیدتی شهره یافته است.
ما نسلهای قبل خودمان را هم به یاد میآوریم که نوع پوشش آنها لباده ای بلند وعمامه ای با یک سرآویز بر شانه و یا بردور گردن بوده است که در سایربلاد هم مشابهت داشته است.
حتی علاوه بر کشورهای عربی، کشورهای خاور دور و کشورهای چین و هندوستان قدیم هم مثل اعراب از لباسهای بلند مانند عبا و قبا و لباده استفاده می کردند که این پوشش دراکثرمردم جهان تغییریافته و فقط بر دوش آنانی باقی مانده که خود را صاحب مکتب خانه ها وعلوم دینی دانسته اند تا اینکه امروزه به لباس خاص روحانیت درآمده و به اشتباه آن را لباس پیامبرمی خوانند.
من خودم به یاد دارم که پدرم سالها عمامه به سرداشت عمویم همچنین بسیاری ازدرگذشتگان ما همه عمامه به سر بودند و لباسهایی بلند میپوشیدند و اگر فقط خواندن و نوشتن بلد بودند به آنها ملا میگفتند.
با همه این احوالات لباس آخوندی این وظیفه مندی را برای فرد معین نمی سازد که خود را مدافع ناموس دیگران بخواند و وقت و بی وقت برای مردم تعیین تکلیف کند،
آیات عظام شبیری زنجانی، سبحانی، فیاض، مکارم شیرازی، موسوی اردبیلی، صانعی و صافی گلپایگانی قبلا فتوا دادند که فیلم برداری و یا عکس برداری از دیگران بدون اذن آنها، فعلی غیرمجاز وحرام شرعی شمرده می شود.
حال اگر این کار از سوی یک طلبه باشد حرام ترو قبیح تراست وهیچکس این اجازه را ندارد که ظامن ناموس دیگران باشد بلکه فقط می تواند ظامن ناموس خود باشد.
نقل قولهایی که این روزها از برآمدن رای اقلیت ۵ درصدی کشور وانتخاب افرادی چون سید محمود نبویان وحمید رسایی برای کرسی های مسئولیت مجلس شورای اسلامی عنوان می شود و برخی اعلام خطر می نمایند باید بدانند که اتفاقا حضوراین افراد،خطرنیست بلکه منفعت است و باعث واشکافی بیشترجریانات سیاسی در جهت شناخت گروههای تندرو وافراطی و نیز معتدل ها و مستقلین خواهد شد وبا حضوراین آقایان خطوط و افکارسیاسی و جناحی کشور بیشتر قابل شناسایی خواهد شد.
تصورکنید مردم ایران طی ۱۰ سال گذشته چه تغییری از لحاظ باورهای سیاسی و شناخت افراد و لیدرهای حزبی و جنایی داشته اند؟ و تغییر باورها به دلیل یک دست شدن قوای سه گانه با همراهی نهاد رهبری و یگانهای نظامی و انتظامی با جریان اصولگرا و یکهتازی آنها درعالم سیاسی به ویژه پس ازشهادت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی ره چه روندی را طی کرده است.
اکنون هم افراطیهای درجه یک و اقلیت ۵ درصدی جناح حاکم در جایگاهی قرارمیگیرند که بیشتر از پیش مردم آنها را خواهند شناخت و جای نگرانی نیست، بلکه بسیارهم مفید به فایده است ضمن اینکه ناکارآمدی آنها بیش از گذشته معلوم خواهد شد.
فهم مشق سیاست از این پس برای مردم روانتر و خواناتر خواهد گردید وخفیه های سری ازهزار توی سیاست بیرون خواهد زد و بیشتر خود را نشان خواهد داد.
حضور این افراد در مصادری چون ریاست مجلس و یا معاونت اولی مفید به درس سیاست کشورداری است.
همچنین سایر افرادی که در شهرستانهای کشورانتخاب شدهاند برپایه همین سیاق خواهد بود وباید این نوید را بدهیم که با حضوروعملکرد آنها، مردم ایران به آگاهی سیاسی بیشتری دست خواهند یافت و این فرصتی است که خیرملت درآن است.
تنها میماند مصیبت انحصارات و به غنیمت بردن سرمایه های مردم و کشورتوسط اقلیت معلوم و اتلاف وقت سازندگی واستعداد نیروهای انسانی جامعه، که آنهم جزء هزینه کردهای همیشگی ملت غافل و مدارگرو مصلحت جواست.
حالا این نکته هم هست که اگر درهمین مجلس عدهای مرگ براین و آن سر دادند، (به مانند زمان مرحوم بازرگان ) آیا مردی پیدا خواهد شد تا دهان او را ببندند؟ یا اینکه نه، اکثرشان همین مرگ گویانند،و هزینه و خسارت بر ملت تحمیل خواهد گردید.
ابراهیم ناظمی شماره ۵۴۱ / ۱۴اسفند۴۰۲
https://t.me/abrahim2441
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره۵۳۹ / ۱۱ اسفند ۴۰۲
پاسخ به این سوال که انتخابات به نفع مردم یا حاکمیت است را البته در شرایط امروزی همه میدانند، انتخاباتی که به جانب مردم و نفع جامعه نباشد و در سمت راستی و حقیقت قرارنگیرد و فقط مقصود حاکمیت را پس از صرف تبلیغات انبوه از بیت المال و بی حد و حساب و منظور دار توام با فریب و ترس حاصل کند از اساس باطل است.
بویژه آنکه حاکمان برآمده از رای واقعی مردم نباشند، و تجدید مقبولیت نشوند.
مانند رفراندم برای امور کلیدی که مردم به شدت خواهان آن هستند و حاکمیت به شدت مخالف آن است.
انتخابات اصولاً برای برآمدن عصارههای ملت ،از میل واقعی جامعه معنی و مفهوم مییابد ولاغیرو اگر انتخابات به انتصابات تبدیل شود یک کاربیهوده،جفا و خیانت درحق جامعه است و هزینه های اجرایی و تبلیغاتی آن هم متاسفانه از جیب ملت تامین میشود که جفایی بزرگتر است.
برگزاری انتخابات از سوی حاکمیت به شکلی که در جامعه ما رواج یافته یک خطای بزرگ و استراتژیکی است.
حتی انتخابات در برخی دیگرازحوزه های کاری جامعه، نیزاگر به توسط مستقیم مدیران این مجموعه ها و تشکل ها انجام شودغلط است.
برای انتخابات مدنی کشورازجمله مجلس شورای اسلامی ، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و غیره باید در بدنه ملت و دولت (اگر نگوئیم سازمانهای جهانی) سازوکاری تعریف وتعیین شود و ابزارو امکاناتی فراهم آید که دولت و حاکمیت یکی از ابزارهای تصمیم گیری و اجرایی درانتخابات باشد نه بیشتر، وهیات هایی از سوی کارشناسان و نخبگان جامعه ،بیطرف و مستقل تعیین شوند و ماموریت یابند تا به برگزاری انتخاباتی سالم اقدام نمایند و البته این اعضاء از سوی حاکمیت هم خریدنی نباشند ومسئولیت ها را به عهده بگیرند و سپس به مردم وملت پاسخ گو باشند و نماینده حاکمیت هم یکی ازاعضاء هیات های برگزاری انتخابات باشد وازیک رای درهیات برگزاری و یا اجرایی و تصمیم گیری برخوردارباشد.
تا هنگامی که انتخابات و اختیاراتش برعهده فقط حاکمیت باشد مفهوم واقعی انتخابات و جمهوریت و مجلس قانون گذاری کشور یک برنامه صوری و نوعی از انتصابات تحریف شده و غیر حقیقی خواهد بود که وجهه فریب عام درآن بیشتراز وجهه صداقتِ کاری آن خواهد بود. ودراین صورت جامعه ایران هیچگاه دچار تغییر و تحول و روبه جلو نخواهد بود و از سازندگی و پیشرفت واقعی عقب خواهد افتاد.
https://t.me/abrahim2441
به بنیاد فکری نوآوران بپیوندید
میگویند طبق قانون وظیفه مجلس خبرگان، که این روزها هم تبلیغات برای انتخاب نامزدهای اصلح آن برگزار میشود سه اصل انتخاب رهبر، نظارت بر عملکرد رهبر و یا برکناری و تجدید انتصاب رهبر است حال باید پرسید مجلس خبرگان در این راستا طی دورهای گذشته چه کردهاند؟ و آیا دردوره های ۸ ساله به نقد عملکرد رهبری مبادرت شده واگر شده چرا گزارش آن از مردم پنهان مانده است.
خب در صورتی که جواب منفی است اصلا چه نیازبه انتخاب نمایندگان از سوی مردم است
به گفته نمایندگان همین مجلس، همیشه مذاکرات آن محرمانه بوده و انعکاس نیافته است.
وقتی آقای ابراهیم رئیسی رئیس جمهورکه نامزد خبرگان برای خراسان جنوبی است وظیفه اصلی این مجلس نمیداند و به اهالی خراسان رضوی وعده رفع مشکلات اجرایی استان در صورت انتخاب شدن را میدهد چگونه باید مردم به خود بقبولانند که نماینده شایسته و اصلح انتخاب و روانه مجلس خبرگان کنند!
مجلسی که این دوره برای آن ۱۴۴ نامزد معرفی شده است تا مردم ۸۸ تن ازآنها را برای ششمین دوره مجلس خبرگان انتخاب نمایند.
ابراهیم ناظمی شماره۵۳۴
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۵۳۵
از قدیم گفتهاند خواب (بخوانید رای) عالم به از خواب جاهل است خواب مومن به از خواب فاسق است خواب مرد به از خواب زن است خواب پیربه ازخواب جوان است و خواب آقا به از خواب غلام است و خواب بی بی به از خواب کنیز است وخواب شهری به از خواب دهاتی است و خواب مظلوم به ازخواب ظالم است وخواب پادشاه به ازخواب رعیت است، و بدین قیاس است رای سنتی وغیرعالمانه.
اما چرا اکنون درایران آنها که گاهی، اّکثرُهُم لایَعقِلون هم خوانده می شوند میتوانند بیشترین آراء را در صندوق ها بریزند؟
این ناشی ازطریق انتخابات سنتی است که در ایران کنونی متداول شده و شرکت کنندگان در انتخابات اکثرا همان رأی دهندگانی هستند که در سایرتصمیمات اجرایی به حساب نمی آیند و خواسته های اجتماعی آنان هم تامین نمیشود.
چراغی را که ایزد بر فروزد
هرآنکس پُف کند ریشش بسوزد
پشت هررای باید انگیزه وخواستگاه عالمانه از مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورکه لاینفک از سرنوشت احاد مردم و جامعه است باشد.
آرایی که بر پایه تحریک احساسات مردم حاصل شود طبیعتا رای عاقلانه نیست، بلکه آراء شبه باطله است .
هرگاه که مردم با صرف هزینههای بسیار و گسترده به پای صندوقهای رای کشانده شوند به یقین رأی آنها میتواند جاهلانه واز جمله آرای باطلانه باشد و لذا آگاه کردن مردم به انگیزههای واقعی رای دادن، میتواند اسباب و ابزار پسندیده و پذیرفته شده برای توسعه ،تغییر و پیشرفت جامعه باشد و هرگاه مردم با عشق و علاقه و احساس مسئولیت و مشارکت درامور اجتماعی پای صندوقهای رأی بروند وفریب حیلهها و خدعههای تبلیغاتی از سوی حاکمان ، احزاب ، گروهها و قشرهای سیاسی و عقیدتی را نخورند وبه سهو و سهل دچار نگردند رای آنان با ارزشتر است .
اگرآماری اتخاذ شود که رای دهندگان از چه سن و سوادی برخوردارهستند و یا معلوم گردد که آراء شهری و روستایی چه میزان است قوام و دوام و مقبولیت آرا نیز بیشترمشخص می شود.
می گویند : کسی که نصف علم کاری را دارد از کسی که علم کاری را ندارد خطرناکتر است چرا که به اعتبار آن نصف علم میتواند کارهای خطرناکتر و حرفهای جاهلانه تر بزند.
جرج برنارد شاو میگوید: دانش اشتباه از نادانی بدتر است او میگوید تنها ۲ درصد از مردم میاندیشند! و۳ درصد مردم فکر میکنند که میاندیشند! و۹۵ درصد مردم حاضرند که بمیرند اما فکر نکنند.
(البته به نظرمیرسد این آمار، آمارقبل از فعالیت خبری و اطلاع رسانی درفضاهای مجازی است)
استیون هاوکینگ نیز میگوید: بزرگترین دشمن انسان جهل او نیست بلکه توهم دانایی اواست!
چرا باید مردم خودمان را محدود کنیم به انتخاب افرادی که با اندیشه همگانی جامعه، وعصاره ملت خوانده شدن فاصله فراوان دارند؟
اگر مردم مبنا و پایه قدرت نظام هستند و باید به اجرای خواستههای مردم تمکین شود وعصارههای مردم در معرض انتخاب شدن اصلح تر قرار گیرند ناثواب است؟
آیا اینکه اسوه ها و عصاره ها و نخبگان مردم به حاشیه رانده شوند و انزوا گزینند و تهدید بشمارآیند، نشانه جاهلیت مدرن نیست؟!
https://t.me/abrahim2441