میگویند طبق قانون وظیفه مجلس خبرگان، که این روزها هم تبلیغات برای انتخاب نامزدهای اصلح آن برگزار میشود سه اصل انتخاب رهبر، نظارت بر عملکرد رهبر و یا برکناری و تجدید انتصاب رهبر است حال باید پرسید مجلس خبرگان در این راستا طی دورهای گذشته چه کردهاند؟ و آیا دردوره های ۸ ساله به نقد عملکرد رهبری مبادرت شده واگر شده چرا گزارش آن از مردم پنهان مانده است.
خب در صورتی که جواب منفی است اصلا چه نیازبه انتخاب نمایندگان از سوی مردم است
به گفته نمایندگان همین مجلس، همیشه مذاکرات آن محرمانه بوده و انعکاس نیافته است.
وقتی آقای ابراهیم رئیسی رئیس جمهورکه نامزد خبرگان برای خراسان جنوبی است وظیفه اصلی این مجلس نمیداند و به اهالی خراسان رضوی وعده رفع مشکلات اجرایی استان در صورت انتخاب شدن را میدهد چگونه باید مردم به خود بقبولانند که نماینده شایسته و اصلح انتخاب و روانه مجلس خبرگان کنند!
مجلسی که این دوره برای آن ۱۴۴ نامزد معرفی شده است تا مردم ۸۸ تن ازآنها را برای ششمین دوره مجلس خبرگان انتخاب نمایند.
ابراهیم ناظمی شماره۵۳۴
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۵۳۵
از قدیم گفتهاند خواب (بخوانید رای) عالم به از خواب جاهل است خواب مومن به از خواب فاسق است خواب مرد به از خواب زن است خواب پیربه ازخواب جوان است و خواب آقا به از خواب غلام است و خواب بی بی به از خواب کنیز است وخواب شهری به از خواب دهاتی است و خواب مظلوم به ازخواب ظالم است وخواب پادشاه به ازخواب رعیت است، و بدین قیاس است رای سنتی وغیرعالمانه.
اما چرا اکنون درایران آنها که گاهی، اّکثرُهُم لایَعقِلون هم خوانده می شوند میتوانند بیشترین آراء را در صندوق ها بریزند؟
این ناشی ازطریق انتخابات سنتی است که در ایران کنونی متداول شده و شرکت کنندگان در انتخابات اکثرا همان رأی دهندگانی هستند که در سایرتصمیمات اجرایی به حساب نمی آیند و خواسته های اجتماعی آنان هم تامین نمیشود.
چراغی را که ایزد بر فروزد
هرآنکس پُف کند ریشش بسوزد
پشت هررای باید انگیزه وخواستگاه عالمانه از مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورکه لاینفک از سرنوشت احاد مردم و جامعه است باشد.
آرایی که بر پایه تحریک احساسات مردم حاصل شود طبیعتا رای عاقلانه نیست، بلکه آراء شبه باطله است .
هرگاه که مردم با صرف هزینههای بسیار و گسترده به پای صندوقهای رای کشانده شوند به یقین رأی آنها میتواند جاهلانه واز جمله آرای باطلانه باشد و لذا آگاه کردن مردم به انگیزههای واقعی رای دادن، میتواند اسباب و ابزار پسندیده و پذیرفته شده برای توسعه ،تغییر و پیشرفت جامعه باشد و هرگاه مردم با عشق و علاقه و احساس مسئولیت و مشارکت درامور اجتماعی پای صندوقهای رأی بروند وفریب حیلهها و خدعههای تبلیغاتی از سوی حاکمان ، احزاب ، گروهها و قشرهای سیاسی و عقیدتی را نخورند وبه سهو و سهل دچار نگردند رای آنان با ارزشتر است .
اگرآماری اتخاذ شود که رای دهندگان از چه سن و سوادی برخوردارهستند و یا معلوم گردد که آراء شهری و روستایی چه میزان است قوام و دوام و مقبولیت آرا نیز بیشترمشخص می شود.
می گویند : کسی که نصف علم کاری را دارد از کسی که علم کاری را ندارد خطرناکتر است چرا که به اعتبار آن نصف علم میتواند کارهای خطرناکتر و حرفهای جاهلانه تر بزند.
جرج برنارد شاو میگوید: دانش اشتباه از نادانی بدتر است او میگوید تنها ۲ درصد از مردم میاندیشند! و۳ درصد مردم فکر میکنند که میاندیشند! و۹۵ درصد مردم حاضرند که بمیرند اما فکر نکنند.
(البته به نظرمیرسد این آمار، آمارقبل از فعالیت خبری و اطلاع رسانی درفضاهای مجازی است)
استیون هاوکینگ نیز میگوید: بزرگترین دشمن انسان جهل او نیست بلکه توهم دانایی اواست!
چرا باید مردم خودمان را محدود کنیم به انتخاب افرادی که با اندیشه همگانی جامعه، وعصاره ملت خوانده شدن فاصله فراوان دارند؟
اگر مردم مبنا و پایه قدرت نظام هستند و باید به اجرای خواستههای مردم تمکین شود وعصارههای مردم در معرض انتخاب شدن اصلح تر قرار گیرند ناثواب است؟
آیا اینکه اسوه ها و عصاره ها و نخبگان مردم به حاشیه رانده شوند و انزوا گزینند و تهدید بشمارآیند، نشانه جاهلیت مدرن نیست؟!
https://t.me/abrahim2441
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۵۲۰
عاملان جنایت کرمان که تاکنون ۹۱ نفر درآن کشته و ۲۰۰ مجروح داشته درکناری امن نشستهاند و منتظر پاداشند و به دنیای سیاست و دنیای خبرو مردم بالا پایین این کشورمیخندند که چه کردیم.به، به، نظام را بیمه کردیم. هرچند اعلام کرده اند تعدادی از عوامل را هم دستگیرکردند.
و حالاهریک از کشورها، مقامات، جناحها،ورسانهها در فضای مجازی و انتشاراتی مکتوب یک چیزمیگویند. و هیچیک نمیتواند سئوال کند ، متهم کند ، بازخواست کند و با یقین عاملان را حدس بزند.
علم الهدی گفته باید شکر خدا کرد و این شهادتها را از الطاف الهی دانست، این شهادت ها برای استحکام نظام لازم است تقریباً همه امام جمعههای کشورانفجارهای کرمان را ازالطاف الهی خوانده و گفته اند باید مراسم شکرگزاری به جا آوریم.
اصولگرایان:احمد خاتمی، علم الهدی وحسین شریعتمداری کیهان و برخی فرماندهان سپاه، رژیم صهیونیستی و آمریکا و داعش را مسبب انفجارهای کرمان دانسته اند.
برخی اصلاح طلبان و جریان اپوزیسیون خارج از کشور، در حادثه کرمان تشکیک میکنند و آن را به عوامل داخلی نسبت می دهند.
دکترزیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه در مصاحبه با مجری صدا و سیما گفته: این حادثه کاراسرائیل نبوده که مجری با الفاظ زشت و زننده به او حمله کرده است و احمد زید آبادی در جواب نوشته: خب بگو کار اسرائیله و تمام، حالا دیگه وعده انتقام ناکجا آبادتان را کناربگذارید و بسم الله، انتقام سختتان را بگیرید.
کیهان راس مثلث ترور را دستگاههای اطلاعاتی موساد و سازمان سیاه خوانده است.
برخی روزنامهها ازجمله هم میهن مینویسد جامعه ایران مدتهاست دچارشکاف تحلیلی و ذهنی شده وهرگروه میکوشد روایت خود را بر پدیدهها و اتفاقات بارکند،
این روزنامه نوشته تثبیت و تشدید وضع ترورها که در دورههای مکرراتفاق افتاده ومتاسفانه دوام داشته به سرطان اجتماعی و سیاسی تبدیل شده، برخی گفتند: اگرکارداعش است پس نیروهای امنیتی خاطی که مرتکب اهمال کاری درحفاظت و امنیت منطقه شده اند و عوامل حادثه را قبل ازارتکاب عمل شناسایی نکردهاند را معرفی و محاکمه نمایید.
اینکه هریک ازاین رویکردها پذیرفتنی است یا نه، در نوع خود تبعات والزامات سیاسی کاملاً متفاوتی دربردارد که هیچکدام موجب عزت برای ایران و ایرانی و اسلام و انقلاب نیست.
اما آنچه مهم است سردرگمی ملت شجاع وغیرتمند ایران است که الان و درسایرمقاطع ازاین نوع ترورها، نمیداند که چه حرکتی بزند و شاید هم مات مانده، ترسیده وهنگ کرده.
https://t.me/abrahim2441
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۵۱۵
سیمای جمهوری اسلامی ایران به خود زحمت داد و در اولین قدم از انتخابات و به دنبال سخنان اخیر مقام رهبری در سوم دی ماه، مناظرهای ترتیب داد، در شبکه خبر بین حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و محسن هاشمی رفسنجانی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی رحمت الله.
در این مناظره قرار بود پیرامون انتخابات صحبت شود.
صرف نظر از اینکه سیمای جمهوری اسلامی ایران هیچ اطلاع رسانی هم قبلا درباره برگزاری این مناظره نکرده بود و در عین حال، برگزاری مناظره تعجب بینندگان سیما را برانگیخت و هر کس پیش خود فکر کرد که چطور سیما به خود قبولانده که بین دو تیغه قیچی سیاسی یعنی افراد فوق الذکر مناظره برگزار کند.
با این حال مناظره مقارن ساعت ۲۲ شب یکشنبه سوم دی ماه برگزار شد و حتی بسیاری از بینندگان را مشتاق کرد که آن را ببینند اما در سوالات اولیه، مجری برنامه سعی کرد اعصاب محسن هاشمی را به هم بریزد و او را بایکوت کند ولی محسن هاشمی که اتفاقاً با حوصله تمام و منطق گفتگو و با پیشگیری از انحراف موضوع مناظره و مصاحبه پیرامون انتخابات پیش میرفت صدا و سیما را ناچار از قطع و حذف مناظره کرد و با یک دروغ که ادامه برنامه را در شبکه دو مشاهده کنید مردم و بینندگان را سر کار گذاشت و از ادامه پخش مناظره صرف نظر نمود !!
در این مناظره ابتدا حسین شریعتمداری شروع به سخن گفتن کرد و در همان ابتدای سخنانش و در سکوت محسن هاشمی رفسنجانی تکه کلام های از آیت الله هاشمی رحمت الله و دکتر روحانی و جهانگیری بیان کرد که اصلاً در مسیر هدف مناظره برای انتخابات پیش رو نبود و محسن هاشمی هم با اینکه سعی میکرد اصل مناظره را به مسیر انتخابات برگرداند اما با طرح مسائل نامربوط از سوی شریعتمداری مسیر مناظره کمتر از۱۵ دقیقهای به انحراف رفت.
در این میان محسن هاشمی مطالبی در خصوص عملکرد شورای نگهبان بیان کرد و گفت: این شورا به گونهای عمل میکند که انتخابات فقط جنبه زینتی داشته باشد و برای رأی اکثریت هدف گذاری نمیکند و مشروعیت را با مقبولیت که آن هم به پسند خودشان باشد دنبال مینمایند.
حسین شریعتمداری نیز با مثالهایی گفت: طریق کار شورای نگهبان را که ما در کشور داریم در همه کشورها وجود دارد و نمونه هایی را برشمرد و منتسب نمود به برخی از کشورها که در آن کشورها هم رأی مردم ملاک عمل نیست و آخرین تصمیم ها با حاکمیت است !!
با این وصف باید پرسید سیمای جمهوری اسلامی که تماماً زیر نظر شورای نظارتی منصوب از سوی مقام رهبریست چرا نتوانست حتی یک روز و حتی با یک برنامه توصیههای سوم دی ماه ۱۴۰۲ آیتالله خامنهای را عملی سازد این نشان میدهد که جناح حاکم همیشه میخواهد خارج از قواعد حقوقی و سیاسی به بازی خود ادامه دهد و به قول سید محمد خاتمی در درون نظام براندازی دنبال میشود و انگ آن را به منتقدان و معترضان داخلی و خارجی میچسبانند.
ناگفته نماند که آنچه امروز در میان مردم مطرح است اینکه مردم از پرداختن به موضوع انتخابات به شدت پرهیز میکنند و می گویند ما امسال انتخابات نداریم !!
حتی در باره همین مناظره با هریک از افراد صاحب نام تماس گرفتم تا نظر آنان را جویا شوم همه به اتفاق گفتند ندیدیم و تلویزیون نگاه نمی کنیم !!
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره۵۱۴
امروزه در جامعه ما دقیقاً این صفت که طعم حرفها شیرین و طعم عمل ها تلخ است فراگیر شده، و تضاد آنها هم در امور اجتماعی بسیار نمایان است
" بویژه حرفهای سیاسی که توصیه به شرکت در انتخابات هم می نمایند و می گویند: انتخابات جلوی دیکتاتوری را میگیرد هرج و مرج را پایان میدهد گرایشهای گوناگون سیاسی را مطرح میسازد و با مشارکت قوی مردم، و رقابت جناح های سیاسی، حاکمیت ملی و مردم سالاری تحقق می یابد. و این توصیه ها هر روز در صفحه های اول روزنامه ها می نشیند."
بر همین مبنا اکثریت مردم به تاسی و به تاثیر پذیری از متولیان امور جامعه به راحتی حرفهای شیرین میزنند ولی در عمل چنان کردار آنان تلخ و جان فرساست که بد عملی را در همه ارکان و ارزشهای جامعه بوجود آورده است
حرفها بسیار شیرین ، و خوب، خواسته ها و آرزوها بسیار پسندیده، وعدهها امید آفرین و امیدبخش ، نیتها در زبان و در حضور مردم بسیار جذاب، اما در عمل و کردار، جامعه و مردم را چنان به ورطه مشکلات و ورطه نابودی و نا امیدی کشانده وهدایت کرده و می کنند که دیگر هیچ باور و هیچ یقینی و هیچ اعتقادی پابرجا نمانده است.
این دورویی و این تضاد و نفاق ها و خدعهها و این شیطنتها و دروغها و فسادها و نابکاریها و ناکارآمدیها و این پس رفتها و مصیبتها و دغدغهها و ناامیدیها و ناهنجاریها و کج رفتاریها و کجاندیشیها در عمل محصول چیست و از کجا سرچشمه می گیرد ؟؟
بسیاری از اینها از نیتهای سوء و ذات پنهان و ناشناخته برخی افراد ذی نفود تاثیر می پذیرد و در گذر زمان فربه و پروریده تر و تکثیر می شود. و روابط اجتماعی را ناسالم می سازد.
بسیاری از این رفتارهای ناپسند هم از خفتگی و خمودگی روحی مردم و به واسطه وجود نفاق ها و چند دسته گی هاست که در روابط اجتماعی و سیاسی نزد یکدیگر کم می آورند و به قولی مشهور و قدیمی می گویند طرف دوزاریش نیافتاد، و این نا افتادگی دوزاری ، خدعه سازان و فریب کاران سیاسی واجتماعی را جری تر و جسورتر می کند، تا اینکه، این افراد خود را حق مطلق می پندارند و حقوق دیگران را نامحترم می شمارند
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار :
شماره ۵۰۳
برابر اعلام سیمای جمهوری اسلامی، کمیسیون تلفیق برنامه هفتم با توزیع یارانههای انرژی میان همه خانوادههای ایرانی موافقت کرد.
اعضای این کمیسیون به دولت مجوز دادند تا پایان سال ۱۴۰۳ اقدام لازم برای بهرهمندی مساوی همه ایرانیان از یارانه انرژی را انجام دهد؛ بطوریکه یارانه حاملهای انرژی مانند بنزین، بر اساس شماره ملی بین مردم توزیع شود.
این مصوبه پس از تصویب در صحن علنی مجلس و تایید شورای نگهبان، اجرایی خواهد شد.
در این باره ،البته با این توضیح که هنوز نحوه اجرا و تخصیص بنزین مشخص نیست و مستلزم کارشناسی بیشتر می باشد باید گفت: با اجرای این طرح، دهها مشکل دیگر به مشکلات مردم و کشور افزوده خواهد شد و مطالبات جامعه افزون و قابل جمع آوری نخواهد بود.
دولت مردمی در پروپاگاندای حکومتی خود همیشه به دنبال طبقه بندی جامعه و تمایز بین فقیر و غنی است و در فکر صدقه دادن به مردم است و این در حالی است که سرمایه های مردم ایران به یغما می رود و دولت ها راه و رسم خدمت واقعی به مردم و جامعه را عمدا به بیراهه می کشانند تا مردم را غرق در مشکلات اجتماعی و مشغولیت های ذهنی کنند.
دولت میتواند سهمی از در آمد بنزین را به کسانی بدهد که صاحب ماشین نیستند بدین صورت امکان استفاده بیشتر از وسائط نقلیه عمومی را هم فراهم کرده و به کاهش آلودگی هوا و کاهش ترافیک و نیز کاهش مصرف بنزین هم کمک خواهد شد بدون اینکه بنزین را بر اساس کد ملی ارائه دهد و مخاطرات امنیتی برای مردم و جامعه بوجود آورد.
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۵۰۰
از خالص سازی در مدیریت ها که امروزه عیانتر شده و نقل محافل گردیده و معنی روشنتری یافته است و صلاحیت نخبگان در جریان انتخابات رد می شود و ناشایسته ها بیشتر پست و مقام و امتیاز می گیرند و به ویژه خواری مشغولند اصلاً تعجب نکنید، و جای تعجب هم ندارد، بلکه خالص سازی در مدیریت ها از اول انقلاب شروع شده و اینکه برخی خود را در همه امور ذی شعور و ذیحق می شمارند رایج بوده است .
از دهه ۶۰ و بلکه از سالهای پس از انقلاب ۵۷ ، با حذف فیزیکی افراد قابل اعتماد و شخصیت های ارزشمند نظام و با انفجارها و شلیکها برای پاره پاره کردن پیکر راست قامتان جاوید و تا اینکه جنگ هم بهانهای برای سر پوش گذاشتن بر آن و سرگرم کردن مردم شد و دانشگاهها هم تعطیل و پس از تغییر راهبرد جامعه در پایان دهه ۶۰ ، این روند شدت بیشتری به خود گرفت تا ۲۲ خرداد ۷۶ که پدید آمد و از آن پس در جدال بی پایان، هرسال به اصطلاح بر خالص سازی به نفع یک جریان افزوده شد و انقلابی های اصیل به حاشیه رانده شدند تا اینکه اکنون نظام انتخاب های فرمایشی دارد و از متن مردم فاصله گرفته و از رفراندم هم واهمه دارد و مردم را پس از ۴۳ سال افزون بر ۱۲۰۰ سال کار فرهنگی، فاقد تشخیص می خواند امر بدیع و جدیدی نیست که غیر قابل انتظار باشددو این رویه عادت جامعه انقلابی است.
https://t.me/abrahim2441
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۹۷
عرصه خبررسانی و انعکاس گزارش های خبری و حتی تحلیل ها و تفسیرها در کشور ما طی سالهای گذشته رو به نقاهت گذاشته و مسیری فوق العاده رو به افول طی میکند. همچنان که هنر سینما مرده است، به طوری که شهاب حسینی یکی از بازیگران عرضه سینما در صحنه سریال پوست شیر میگوید: دیگه انگیزه کار کردن نداریم چون حال مردم خوب نیست و ما فقط دلمان به خوش بودن حال مردم است، و این در حالی است که حدود ۲۰ تن از هنرمندان مشهور سینما ممنوع الکار شدند و اوضاع نویسندگان و کارگردانان سینما نیز بهتر از اینها نیست.
✅اما سخن این مقال تنها در موضوع عرصه خبررسانی است نه سینما.
عرصه خبرنگاری عرصهای است خبرساز، نقاد، پویا، جستجو گر،کیض، پرسئوال، با ذره بین محدب و با نگاه به مسائل مختلف جامعه، که بتواند با تحلیل و تفسیرها، جامعه و مدیریت جامعه را به مقصدی شکوهمند هدایت نماید و خمودگی و افسردگی و ناامیدی و شکست در اهداف را بَرکند، تا از بیراهه روی پیش گیری شود،اما در حال حاضر عرصه خبرنگاری در جامعه رو به وخامت و افول گذاشته و به مسائلی فوق العاده بی ثمر و فریبکارانه و آشوب زا می پردازد و تبلیغات اختصاصی و انحصار طلبی برای افکار منبسط ، اشخاص منحصر، نیات غیر مقبول و سلیقه های ناپسند دارد. و جامعه را هم محکوم به شنیدن می کند، تا در یک فضای انحصاری نفس بکشد، اخباری تکراری، یک جانبه ، یک فرم که تنها از یک فکر و یک خواسته و یک هدف متراوش میشود و بسیار هم برای مردم ملال آور است و این روزها می گوید فقط از پیروزی فلسطینیان و شکست اسرائیل بنویسید و علیه آمریکا سخن بگوئید.
و این نحو خبر رسانی اگر نگوییم برای کل جامعه ،حداقل برای جامعه مطبوعات و خبر رسانی، بیشتر از سایرین ملال آور شده است چرا که از انحصارات و مرزها و حذف ها و حریمها و مصلحت سنجی ها، رنج میبرد و توان بازگو کردن حقایق را ندارد و مردم هم ناچار باید این وضعیت را تحمل نمایند و از مسائل مهم جامعه غافل بمانند.
این در حالی است که بدترین نوع بیسوادی، بیسوادی سیاسی خوانده می شود.
موضوعات خبری این روزهای جامعه ما، مانند چند دهه گذشته اختصاص به یک سری باورها واعتقادات دهه شصتی دارد که اگر نگوییم هزار درجه ، حداقل صد درجه تغییر یافته است، سخن از شهید و سخن از مقاومت و سخن از فداکاری و سخن از یک نگاه در رهروی یک سری اعتقادات و باورها دارد که امروزه از نگاه عموم مردم خارج شده و دیگر نمیتواند برای جامعه تکلیف و مقصد معین و ارزشمند و ایده عالی را تعریف نماید.
حال باید چه کرد؟ و چگونه باید این مسیر را تغییر داد؟ کاری که اگر نگوییم ناشدنی و ناممکن اما به واقع سخت و دشواراست، کاری که به واقع نفس بریده و طاقت طاق کرده و بی فایدگی را فریاد میکند و این یکی از مصیبت های بزرگ و پر خسارت و پر تکرار در جامعه ی بیدار و هوشیار ماست که چشم ها را تار و کم سو کرده و اراده ها را خاموش نموده و بی تفاوتی و بی اعتنایی به اهداف ارزشمند و مشخص را، ترویج می دهد.
البته مقصود این یادداشت معطوف به چند و بلکه چند صد خبر نیست اما به این سخن کارشناس صدا و سیما توجه کنید که با هیچ نگاهی نمی توان به آن معنی داد
او می گوید: سکوت سید حسن نصرالله لبنان در وقایع اخیر غزه برای اسرائیل، از موشک دردناکتر است !!
https://t.me/c/1646987099/55048