ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره۴۲۴
سابق بر این (۳۰،۴۰ سال قبل ) که خبرنگاران قدیمی تر از ما هم، آن را تایید میکنند در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور می توان گفت اصلاً خبر وجود نداشت یا بسیار کم بود و جامعه در آرامش کامل بود و ما خبرنگاران به لحاظ ضرورت و به جبر باید روزی یک خبر تولید میکردیم تا صفحات روزنامه ها پر شود اما امروزه در دنیای پر آشوب کنونی و به ویژه ایران، به قدری پر خبری و پر حادثه ای و پر موضوعی و پر مشکلی در جامعه وجود دارد که حتی خبرنگاران رسمی و حاشیه ای هم به ۹۰ درصد موضوعات قابل طرح در جامعه نمی پردازند، و یا ناچار اعتنا نمی کنند و از کنار خبرهای مهم می گذرند و وقت انعکاس ندارند و رسانه های مکتوب و صوتی و تصویری هم ظرفیت چاپ و انعکاس آن ها را ندارد و با این وجود ،تنها فضای مجازی است که میتواند حداقل امکان ۳۰ تا ۴۰ درصد سرریز اخبار و گزارش های جهانی و ایرانی را پوشش دهد، بگذریم از اینکه صدا و سیما بخش اعظم خبر رسانی اش را به حوادث جهانی، فلسطین ، لبنان، عراق و فقر و فلاکت و حوادث سایر کشورهای دیگر و نیز دگرسازی داستان اتفاقات مرتبط با ایران و آمریکا و اروپا اختصاص می دهد و برای داخل کشور نیز فقط به مباحث و موضوعات راجع به شهید و شهادت به صورت مکرر می پردازد و هیچ بخش خبری در سیمای ج ا ا از موضوع شهید و شهادت و آتش افروزی تهی نیست
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۴۲۹
با هرکس صحبت می کنم می گوید من و یا ما تلویزیون نگاه نمی کنیم، اقشارهم متفاوتند واین سخن مختص یک طبقه نیست، خُب من چه کار کنم که ماهواره ندارم و ناچارم همین جعبه جادویی سیمای جمهوری اسلامی را نگاه کنم و تحمل نمایم،این هم که همه برنامه هایش .. بماند تبلیغات آن هم، دست ازسر مردم بر نمی دارد تا ۲۰ دقیقه برنامه های بی مصرف نگاه می کنیم ۲۰ دقیقه دیگرهم تبلیغات پخش می کنند و باید آنرا تحمل کنیم ،کانال را عوض می کنم که ازشر تبلیغات رهایی یابم شبکه بعدی و بعدی و بعدی هم نیزتبلیغات نشان میدهد ماندم چه کنم حوصله ماهواره هم که ندارم اما طوری شده که هروقت خانه برخی ازاقوام و آشنایان میروم، اگرماهواره داشته باشند و فرصتی دست دهد و جرات کنم می گویم کانال های خبری بیگانه آمریکا وانگلیس را بزن، ببینم چه می گویند، چند خبروگزارش را که می شنوم لااقل یک چیزهایی می فهمم آخرازگزارشهای مرضیه رنجبر و آمنه سادات ذبیح پور وبقیه که در سیما پخش می شود چیزی حاصل نمی شود میخواهند گزارش کنند گزارش هایشان نه که ما مردم بینوا را بلکه دنیا را به مسخره می گیرند واز دهها مصاحبه و گزارش رسانههای بیگانه،تنها ازهرنفر یک کلمه یا دو کلمه با غرض پخش می کنند و یا نشان میدهند،خب این که نشد گزارش ،خیال هم می کنند که با این گزارش ها دیگر دنیا را قانع کردهاند وهمه را به همراهی با خود کشانده اند دارم سرسام میگیرم، ازاین رویه ها، فضای مجازی هم که دیگر قوزبالا قوزشده و بیشترازهرچیزدیگر،دراین جامعه ازهم پاشیده روی اعصاب و روان ماست، تنها چیزی که می ماند این است که بایدازخدا طلب آرامش کنیم و طلب صبر،میگم خدایا چرا اینقدر سربه سر اعصاب ما می زارن و تو بی خیال مایی، مگر ما چه کرده ایم که باید چنین تقاص هایی را پس بدهیم و روح و روانمان هرلحظه مورد هجوم فتنه گران ومغلطه گویان و دروغ پردازان قرارگیرد.
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۲۰
در پی اختلاف های سیاسی و عقیدتی که درجوامع انسانی ایجاد میشود والبته پرواضح است که این اختلافها هم توسط سیاسیون و مقتدایان دینی و عقیدتی صورت میگیرد فقط این مردم هستند که قربانی سیاست های نابخردانه می شوند.
سیاست هایی که تنها برپایه قدرتطلبی، دنیا پرستی و جدال های فکری و عقیدتی و همچنین تصاحب موقعیت های اجتماعی و خواستگاه های قدرت و ثروت استواراست.
حال این بشردنیا طلب و پرمدعا به کجا می خواهد برسد که زندگی در صلح و آرامش را برای جوامع انسانی فدای این فجایع میکند خدا میداند چه دستهایی پشت پرده است تا فتنه ازفتنه زاید.
درحادثه تیراندازی یک فرد مهاجم در حرم شاهچراغ شیراز که چهارم آبان رخ داد یک تبعه بیگانه با اعتماد به نفسی که از رفتارش در ویدئوهای نمایشی از حرم، پیدا است عدهای بی گناه را به رگبار می بندد و دهها خانواده را عزادار و داغدارمی نماید، این اعمال بر دامنه فرهنگ اسلامی و بویژه فرهنگ ایرانی ننگ است و لذا این حادثه دردناک باید هرچه سریعتر ریشه یابی شود واصالت وانگیزه فرد مهاجم مشخص و به اشد مجازات برسد.
https://t.me/abrahim2441
✍ بنیاد فکری نوآوران
اعتراضهای مدنی و فقدان راهکار
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۹
دقت کردید طی۴۰ روز گذشته اکثر اعتراض ها به حاکمیت از سوی دانشگاهیان (اساتید و دانشجویان) صورت گرفته و به ویژه با همراهی سایر اقشار این موضوع ادامه داشته است،
تصور می کنید، این حرکت از چه چیز خبر می دهد؟ آیا حرکت انقلابی یا اعتراضی که از متن مردم برخواسته، توأم با آگاهی و دانش نیست؟
این موضوع را نمیتوان انکار کرد که قشر معترض در جامعه ما باسواد و کسانی هستند که روزگارشان با درس، و مطالعه وتحلیل میگذرد، جمع کثیری از پزشکان قلب، پزشکان مغز و اعصاب و جراحی ها نیز، با انتشار لیست های متفاوت از حرکت اعتراضی جامعه دانشگاهی حمایت کردند و خواستار آزادی بازداشت شدگان شدند.
از سوی دیگر نیز برخی از حقوقدانان و همچنین احزاب سیاسی در بیانیههایی جدا گانه از اعتراضات حمایت کردند.
در آن سوی مرزها نیز بویژه در آلمان ،فرانسه و کانادا و آمریکا، ایرانیان در غربت از اعتراضات داخلی حمایت و تجمعات و راهپیمایی برگزار کردند.
آنچه در خبرها و نقدهای فضای مجازی هم به چشم می آید این است که این اعتراض ها همچنان ادامه دارد و شعارها هر روز بیشتر، تندتر و غلیظ تر میشود.
آیا وقت آن نرسیده است که مدیران و مسئولان جامعه، به اعتراضات مردم توجه نمایند و نسبت به برخوردهای ناصوابی که با معترضان صورت می گیرد و افرادی دستگیر و یا مضروب می شوند و عده ای بازداشت و مقتول می گردند تجدید نظر کنند؟
میدانیم آنها که اماکن آتش می زدند، بانک تخریب میکردند و پرچم ایران را می سوزاندند نزد مردم شناسایی شدند و چون رسوایی را احساس کردند از این اعمال دست کشیدند. و این یک پیشرفت بزرگ در عالم سیاسی چند سال گذشته است که مکرر اتفاق افتاده بود و امیدواریم انشاالله تکرار نشود.
پس به استناد همین تغییر باید درک کرد که جامعه امروز آگاه و هوشیار است و می تواند مبارزات سیاسی خود را به گونه های مختلف پیش ببرد و هر روز بر دامنه آن بیفزاید و لذا ضرورت توجه مسئولان به این پدیده مبارزاتی دو چندان شده و نمی توان اعتراضات پیوسته را نادیده انگاشت.
لذا قبل از ایجاد خسارت های بیشتر به جامعه و نیز تداوم این اعتراضات باید به شنیدن حرف ها و خواسته های مردم توجه کرد و راه درمان یافت.
اینکه مدیران رده بالای کشور هم در برخی مواضع و گفته های خود آتش بیار معرکه شده اند و به انحاء گوناگون به عصبانیت مردم دامن میزنند و همواره به مردم توهین می نمایند و از جانب دیگر هم خود را به بی تفاوتی می زنند، یا بلد نیستند یا نمی خواهند راهکار برون رفت از این بحران اجتماعی و سیاسی ارائه دهند مایه تاسف و عذر بدتر از گناه است.
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۴۱۵
اصل ۲۷ قانون اساسی سالهاست در کش و قوس اجرا و یا چگونگی اجرا قرار داشته و به بن بست رسیده که به تناسب ناآرامی ها و اتفاقات تلخ کشور در سال های گذشته، همیشه موجی از اظهارنظرها و واکنش ها از سوی مقام های مسئول و کارشناسان را مبنی بر ضرورت اجرای این اصل در پی داشته، اما پس از مدتی دوباره تا اتفاق تلخ بعدی موضوع فراموش می شده است،
اکنون نیز پس از گذشت ۳۰ روز از آشوبها و اعتراضات اخیر در کشور، دوباره موضوع از سوی مسئولان مربوطه مطرح شده است که به نظر می رسد این ادعاها و خواسته ها در مورد احیای اصل ۲۷ قانون اساسی تنها برای گریز از مشکلات و اعتراضات و طرح وعده های توخالی به جامعه مدنی است. اما از آنجا که جهرمی سخنگوی دولت پشتیبانی از اجرای آن را اعلام کرده و تدوین آئین نامه های آن را هم از وزارت کشور درخواست نموده، امیدواریم سرانجامی داشته باشد و این تجمعات امکان پذیر گردد و ترس اجرای آن از تصور مسئولان خارج شود و امکان آن میسر ، و به تناسب هر موضوع بتوان مکانی را در نزدیکی یا مقابل هر نهاد یا سازمان مربوط در نظر گرفت و تجمع کنندگان مطمئن باشند که صدای اعتراض آن ها به مسئولان ذی ربط خواهد رسید.
اگر اصل 27 قانون اساسی همانند گذشته اجرایی نشود و متاسفانه بعد از ناآرامی ها ، دوباره موضوع به فراموشی سپرده شود زیان های دیگری در پی خواهد داشت و مردم راهکارهای اعتراضی جدیدی خواهند یافت که حتما به سود نظام و مردم و کشور هم نخواهد بود.
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۶
یکی از مهمترین مسائلی که در جامعه از اهمیت و توجه ویژه برخوردار است حفظ خلقوخوی صحیح و عادات پسندیده و باورهای درست جامعه ایرانی است، اما این روزها اتفاقاتی در جامعه رخ می نماید که اگر به آنها توجه شود میتوان آنرا بعضا میراث دیگران دانست، در این میان خُلق و خوی افغان های قدیم و طالبانیسم امروز، به ایرانیان هم سرایت کرده است، و اینکه فرهنگ افغانی ها مخاطره آمیز بوده، سالهای گذشته ورود مهاجران افغانی بسیار مورد انتقاد مردم و حتی مسئولان امنیتی واقع می شد و البته کسی به آن توجه نمی کرد و مدافعانی هم داشت ، تا اینکه امروزه عادات و رفتار آنها مبتلابه ما مردم شده و بی تفاوتی نیز کلیت مردم و مسئولان را در بر گرفته و سکوت هم به آن افزوده شده است، حال چه باید کرد؟؟
بچه که بودم، در جنوب خراسان مردم را می ترساند که صحرا و بیابان نروید و یا نزدیک مرزهای مشترک با افغانستان نشوید.!
میگفتند اگر گیر افغان ها بیفتید پوست از سرتان می کنند این حرفها البته مال ۵۰-۶۰ سال پیش بود. که ورود افغانی ها به ایران قاچاق بود و اتفاقاتی از این دست بوقوع پیوسته بود.
اما الان رفته رفته با ورود کثیر مهاجران افغانی به ایران، که قابل شناسایی هم (اصلا) نیستند گاهی حوادثی به گوش می رسد که بسیار دردناک است. و به قول یک شهروند، شرارت ها، اخاذی ها ،راهزنی ها و خفت گیری ها، و...( از میراث افغانی ها هم) هست نه اینکه ایرانی هم نداشته باشیم اما...
یادم میاد از سالهای ۵۶ و ۵۷ که در جریان مبارزات انقلاب، اگر کمترین جراحتی به همشهریان می رسید و یا حادثه تلخی اتفاق می افتاد خشم و نفرت مردم به اوج خود می رسید و همشهریان نمی توانستند حوادثی را ببینند و از کنار آن بی تفاوت بگذرد.
اما این روزها داستان های وحشتناک از سرقت موبایل ،طلا و نیز سرقت خودرو ، موتور و از منزل به گوش می رسدکه بسیار تاثر بر انگیز است بویژه اینکه نیروهای انتظامی و قضایی هم ناتوان از مجازات آنها هستند و قلب های مهربان ایرانی ها هم به قدری سخت شده است که در قبال آن ها فقط سکوت و بی تفاوتی از سوی مردم و مسئولان مشاهده می شود و عاقبتی سخت را برای جامعه به ذهن متبادر می کند.
توقف در دهه۶۰
سخن روی جلد کتاب چهل ساله انقلابابراهیم ناظمی روزنامه نگار:
شماره ۴۱۰
مخابرات بسته های اینترنت می فروشد برای استفاده اما به انحای مختلف اینترنت را قطع میکند در حالیکه امروزه همه امور اجرایی جامعه وابسته به اینترنت است و فضای مجازی هم مردم را چنان به خود وابسته کرده که راه گریزی از آن نیست !
بسته های اینترنت زمان دار، و گران از یک سو و قطع اینترنت و تعطیلی کار و کسب مردم از سوی دیگر موجب زیان های فراوان به مردم می شود، در این حال آیا شرکت مخابرات نباید ضرر و زیان مردم را جبران نماید؟
وابستگی انجام همه امور اجتماعی و خدماتی و حتی خانواده و همچنین خرید و فروش مایحتاج عمومی مردم ، همه به اینترنت وابسته است و قطع بودن اینترنت ضمن اخلال در روند مسائل خانواده و اجتماع و زندگی و کار و کسب ،اعصاب و روان مردم را هم تحت تاثیر قرار می دهد، و البته بسیاری از امور نیز در قالب کانال های ارتباطی و خبری میسر است.
اگر قطع شدن اینترنت دلایل امنیتی و سیاسی هم داشته باشد انگار دولتیان فقط باید در امان باشد، پس انجام امور مردم و خانواده ها و کسبه بازار و ارتباطات ضروری جامعه چه میشود.
امروزه مخابرات به مانند یک سازمان امنیتی و اقتصادی صرف عمل میکند که در بحث امنیت یک جانبه نگری دارد و در بُعد اقتصادی تنها منافع خود را لحاظ می کند و به مردم پاسخگو نیست شاید به این دلیل است که نیمی از مدیریت وزارت ارتباطات بر عهده و تحت اختیار سپاه پاسداران قرار دارد و سیاستهای آن یک سویه و به نفع تنها مخابرات پیش میرود و منافع مردم و حال و روز آنان و سلامتی روان و حقوق اجتماعی و مادی آنها، مورد توجه و عنایت متولیان قرار نمی گیرد!
✅ مواد قانون مالک و مستاجر کنار، بخشنامه بر قرار
ابراهیم ناظمی روزنامه نگار
شماره ۳۸۹
این میخوای بخواه میخوای نخواه در اغلب برنامه های دولت به اصطلاح مردمی صدق می کند که تقسیم غنایم و امتیازات را به دلخواه خود توزیع می کنند یعنی در کمتر جایی نظر عموم مردم مورد توجه دولتمردان قرار می گیرد شعار مردم گرایی می دهند اما به واقع به خواست مردم عمل نمی کند نمونه بارز آن، امروزه افزایش حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی است .
ملاحظه کنید طبق ماده ۱۱۱ صراحتا بیان می شود که افزایش حقوق مستمری بگیران باید مطابق افزایش حقوق کارگران شاغل باشد ببینید امسال چه فاجعه ای را آقایان دامن زدهاند و افزایش حقوق بازنشستگان را به ۱۰ درصد تنزل داده اند و میزان ۵۷ درصد را تنها در مورد کسانی که حداقل پرداختی را در دوره اشتغال به تامین اجتماعی داشتند اعمال کردند و بقیه بازنشستگان را دلبخواهی ۱۰ درصد افزایش حقوق دادند که با هیچ تعادل و منطقی سازگار نیست!و تاکنون هم هیچ توضیحی نتوانسته است بازنشستگان معترص در کشور را قانع کند،در رفتار و عملکرد دولت متاسفانه چیزی جز اینکه آقایان به دلخواه خود عمل کنند و بگویند میخوای بخواه میخوای نخواه چیز دیگری نیست.
اینکه از جیب سایر افراد،که حق بیمه بیشتری پرداخت می کردند بردارند و به حساب حداقل بگیران بریزند خدمت نیست یک نوع جفا و خیانت است چرا که از قدیم گفته اند هرچقدر پول بدی آش میخوری، حال کسانی که پول زیاد تری دادند و ۳۰ سال پرداخت حق بیمه داشتند که امروز روز نمی باید مضحکه سیاستهای دولت انقلابی شوند اینکه آقایان داعیه دفاع از حقوق کم درآمد ها دارند به جای خود قبول، اما از تفاوات فاحش چنین بر می آید که این یک نوع بازی سیاسی است، چرا باید جامعه را طبقه بندی کنید؟ و شکاف فقر و غنا را زیاد تر نمایید؟ مگر نمی گوییم هرکس به اندازه وسع خودش باید حقوق دریافت کند اگر چنین است چرا اصل حقوق ها که بالاتر از دو برابر یا سه برابر آن حرام تصور می شود تا ۷ و ۸ برابر افزایش در کشور رایج است؟ ویا برخی حقوق نجومی می گیرند آقایانی که می نشینند و برنامه افزایش ۱۰ درصدی را برای بازنشستگان اعمال می کنند تنها قصدشان این است که میخواهند خود را طرفدار ضعفا جا بزنند اما بدانند که در تمامی عرصه های تاریخ آنها که انقلاب را انداختند و خواستن در جامعه تحول ایجاد کنند اولین حربه آنان دفاع از حقوق مظلومان بوده است و این کار غیرمنطقی هم اکنون در جامعه ما، ظالمانه و ریاکارانه و نوعی فریب اجتماعی است